فاطمه رحیم پورفاطمه رحیم پور، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

فاطمه رحیم پور

فاطمه عزیز دل باباست...

 سلام به همگی یعنی به همه ی دوست جونیام امروز باز می خوام عکس های خودم رو واستون بزارم البته با بابا جون و بردار گلم می خوام بهتون نشون بدم چه قدر دوسم دارن هی منو ماچ می کنن تو خواب و بیداری ولکن من نیستن هی مامانم می گه دستشو ماچ کنید ولی... مگه گوش می دن آخه خیلی منو دوست دارن دیگه هی بابام بهم می گه تو عزیز دل بابایی دیگه.... حالا به افتخار داداش جون و بابا جون یه کفه مرتب بزنید................ حالا سوت....................................................... ...
16 بهمن 1391

عکس های جدید...

سلام خوبید؟؟ سلامتید؟؟؟ یه چند مدته واستون عکس جدید از خودم نذاشتم ... از دسته این خالم ... منتظرتون نمی زارم می دونم دلتون واسه من لک زده آخه هی روز به روز قدرت خدا دارم بزرگتر می شم ... وقتی باهام حرف می زنن دیگه مفهمم چی می گن خیلی با دقت گوش می دم لبخند می زنم خلاصه کلی با دل مامان و بابام بازی می کنم خیلی دوسشون دارم حالا هم کلی عکس با ژست خنده واستون دارم ... اینجا تو گهوارم هستم دارم به ستاره و قلب بالای گهوارم نگاه می کنم... اینجا خالم داره باهام صحبت می کنه دقت کنید چه قدر قشنگ دارم گوش می دم... الان واسه تأیید دارم لبخند می زنم ...   ...
16 بهمن 1391

خاله فاطمه...

سلام دوستای گلم .... ببخشید یه مدته نبودم همش تقصیر خالمه همش درس داره ، همش امتحان داره تازه امتحاناش تمام شده به قول خودش داره نفس می کشه زودی بهش گفتم بیاد باهاش عکس بگیرم تا درساش شروع نشده تا به شما دوستام معرفیش کنم این همون خالمه که اسمش شبیه منه، خیلی دوسش دارم، از قول من این چیزا رو تو وب می نویسه گرفتید که ... حالا هم ببینید چه جوری ژست گرفتم ...   ...
16 بهمن 1391

بچه ها این بابامه ...

دوستای گلم سلام این عکسی که واستون گزاشتم خودم هستم و بابا جون  می بینید چه قدر بابام دوسم داره تازه از بیمارستان اومدم خانه منم خیلی دوسش دارم بابا جون دوست دارم ... به افتخاره بابام.........  کف......... دست.......... هورا......... اینم منم که کنار بابام خوابیدم.... چه بابای مهربونی من دارم .... ...
25 دی 1391

به افتخار داداش جونم

سلام دوست جونیام الان داداش جونم رو بهتون معرفی می کنم اسمش محمد حسینه و کلاس سوم دبستانه انقدره دوسش دارم که نگو می بینید اونم منو خیلی دوست داره حالا به افتخارش یه کف بزنید تا عکسش رو ببنید هورا........................................... ...
25 دی 1391

عکس های قبل از یک ماهگی...

امروز خیلی دارم بهتون افتخار می دم می خوام چنتا دیگه از عکسامو واستون بزارم اینا عکس های قبل از یک ماهگیم هست راستی می دونید یه خاله دارم اونم خیلی دوسم داره تو پست های بعدی بهتون معرفیش می کنم هی زحمت می کشه از زبون من این چیزا رو می نویسه اسمش فاطمه هست هم اسم خودمه دوسش درام حالا به افتخار خودم و خودتون کف بزنید .................. دست ..... کف .... هورا...........   ...
25 دی 1391

عکس بعد از یک ماهگی...

سلام دوست جونیام امروز هی دارم بهتون افتخار می دم، هی افتخار می دم، هی افتخار می دم ... خلاصه دارم خیلی تحویلتون می گیرم می خوام چنتا از عکس های بعد از یک ماهگیم رو واستون بزارم فکر کنم یک ماه و چند روز حالا چند روز رو نمی دونم ......... ...
25 دی 1391